<$BlogRSDURL$>

Friday, August 21, 2009

می گم گربه زبون هاتونو خورده؟دو هفته اس یه پست دادم فقط چهارتا کامنت ثبت شده که تازه دوتاش هم مال یه نفره!بابا دست مریزاد!هنوز ماه رمضون نشده شما ها روزۀ سکوت گرفتید ها!...؟
عرضم به حضورتون که،یه هفتۀ کاملا متفاوت داشتم...دوشنبه ای بعد از کلاس شائولین،همراه استاد و دو تا از شاگردهای خانوم داشتیم برمی گشتیم،کمی جلوتر چند پسرجوون فوتبال بازی می کردن،یکی شون آخر جو گیر،با موی شاخی و بالا تنه لخت(خیلی ببخشید خط شورتش هم معلوم بود) هندفری به گوشش داشت بازی می کرد و سر یه گلی که خوردن شروع کرد فحاشی کردن،آقا استاد ما رو می گی،آدم آرومیه،ولی نمی دونم چی شد یهو گیر داد به پسره که این چه طرز حرف زدنه جلوی ناموس مردم...پسره جا خورد،دوستاش هم جمع شدن،من دیدم بهتره یه خودی نشون بدم(هرچند اهل دعوا نیستم ولی خب استادمو نمی خواستم تنها بذارم)چوب به دوش رفتم میانجی گری کردم،شوهر یکی از خانومها هم که سبزه و قد بلنده از راه رسید و خلاصه پسرا حساب کار خودشون رو کردن و با عذرخواهی قائله فیصله پیدا کرد...ولی خدائیش اگه دعوا می شد اصلا به دخالت ما نیازی نبود و استادمون هر ده تاشون رو حریف بود،بدون اغراق چون سطح کارش رو دیدم.......خلاصه گذشت و ما چهارشنبه مرخصی گرفتیم و به ملاقات یکی از دوستان عزیزم رفتم که اون هم خاطرۀ بسیار خوبی بود...عصرش هم که یه برق سه فاز وصل کردم به اهل محل و یه حال اساسی دادم به بعضی ها(از شرح ماوقع معذور می باشم) و اما امروز صبح وسط تمرین شائولین یه یارو اومده بود باز گوشی به گوشش(نمی دونم چرا هر کی مخش تاب داره گوشی به گوششه؟) با عینک دودی و تپل،هی مزخرف می گفت،هی متلک می پروند و ما رو مسخره می کرد،کاری به کارش نداشتیم تا این که وسط اجرای فرم گروهی،یهو برگشت یه حرف زشتی رو خطاب به خانومهای حاضر زد که البته فقط من شنیدم ولی همون کافی بود که یهو یقه شو بگیرم و بگم مثل آدم حرف بزنه!...یه لحظه بود خدائیش،البته بعدش از جمع عذرخواهی کردم ولی خب بهم برخورده بود....استاد اومد پرسید چی شده؟گفتم فلان حرفو رکیک رو زده،استاد و یکی از پسرای دیگه وساطت کردن،حالا یارو رو بگو برگشته می گه:دور برت نداره،فکر نکن این چهارتا دختر رقمی هستن،می رم چین آمارتو می دم ضایع شی!!....ازخنده مرده بودیم....به هر حال این بود فشردۀ خاطرات بنده از این هفته متفاوت...ایشالا که همگی هفتۀ پربار و ماه رمضون موفقی رو پیش رو داشته باشید...من که از ماه رمضون فقط هلیم خوردن بعد افطارشو دوست می دارم....باقی جزئیات هم بماند...تا بعد! ؟

Labels:


|

This page is powered by Blogger. Isn't yours? Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com