Friday, March 06, 2009
امروز جمعه شونزدهم اسفند 87،ساعت دو و نیم بعد از ظهر تصادفا تلویزیون کانال یک رو گرفتم دیدم داره کارتون افسانه توشی شان نشون می ده،خب با علاقه تا انتها نگاه کردم و چه قدر تاسف خوردم که دیدم باز ازش بیشتر سانسور کردن...صحنه معروف باده گساری توشی شان و جشن های پرخرجش تماما سانسور شده بود،در هر صورت تماشاش خالی از لطف نبود،نمی دونم مجری برنامه هرچی شما بگین قبل از پخش این کارتون چه اطلاعاتی به بیننده ها داده چون من از دقیقه ده کارتون دیدم،ولی می خوام یه سری اطلاعات شخصیم رو به همراه تحلیلم به خوردتون بدم که اگه دوست داشتید بخونید: ؟
جونم براتون بگه اولین بار کارتون افسانه توشی شان در روز چهارشنبه بیست و چهارم بهمن سال شصت و نه(یعنی موقعی که خیلی از دوستان خوبم یا شیر می خوردن یا در مرحله تصمیم گیری بودن!) مصادف با مبعث حضرت محمد از شبکه یک پخش شد،ساعت پخشش هم درست هم زمان با پخش امروزش بود،این کارتون محصول سال هشتاد و یک میلادی است و ناگفته پیداست که یه کارتون ژاپنیه و خب شاید با کمی دقت در نقاشی شخصیت ها خودتون فهمیده باشین که مال همون گروهی است که کارتون دختری به نام نل رو ساخته(کلا انگاری این کمپانی از سرگذشت آدمهای ننه گم کرده خیلی خوشش می آد)،دوبله کارتون اگر اشتباه نکنم کار مرحوم نارنجی ها است و گویندگانی چون زهره شکوفنده(راوی)،مهوش افشاری(توشی شان)،نوشا امیری(رن همون دختر فول خر مقدس حضرت مریم مآب -البته کاش واقعا چنین دختری با چنین خصوصیاتی وجود خارجی داشت،من شخصا با هر شرایطی که تعیین می کرد حاضر بودم ازش خواستگاری کنم!)،حسین عرفانی(پیرمرد)،شهلا ناظریان(بیاکورن مادر توشی شان)،مرحوم خسرو شایگان(هان هن گای)،خسرو شمشیرگران(امیدوارم اسمشو درست یادم مونده باشه جای زره توشی شان) و دیگر گویندگانی چون اکبر منانی،تورج نصر،محمد یاراحمدی،رزیتا یار احمدی،محمد عبادی،پرویز ربیعی،جواد پزشکیان،عباس نباتی و مهدی آرین نژاد جای شخصیتهای مختلف حرف زدن.....؟
توشی شان با اسم درست توشی شون،جدا از جنبه های احساسی و افسانه ای که داره،از یه نظر برام خیلی جالبه و اون این که زن ها در اون به رغم حضور اندک،بسیار تاثیر گذار و تعیین کننده هستن،اگه دقت بکنید توشی شان هر بار که مراحل ترقی رو طی می کنه،در قدم اول مرهون تلنگری است که شخصیت دختر کارتون یعنی رن بهش می زنه و وادارش می کنه سطح نگرشش به زندگی رو بالاتر ببره،متعالی نگر و سختکوش بشه و به کم بسنده نکنه،و این همون مصداق بارز حکایت پشت هر مرد موفقی بی گمان زن موفقی حضور داره است،مادر توشی شان هم به صورت کم رنگ تر،همچین تاثیری رو داره،هان هنگای وقتی با مادر توشی شان ازدواج می کنه یاغی گری رو می ذاره کنار و می شه یه افسر دولتی،خود توشی شان هم برای این که به مادرش برسه،تجملات رو کنار می ذاره و بی ریا و با صداقت و اتکا به توانمندی خودش به آرزوش می رسه،صحنه پایانی کارتون که مادر و فرزند و دختر رو در حال حرکت به سمت روشنایی نشون می ده به نظر من تداعی کننده اهمیت خانواده و خوشبختی در سایه از خود گذشتگی و سادگی است و حاوی این پیام که ثروت شاید فراهم کننده خوشبختی باشه ولی تضمین کننده اش نیست،از این نظر کارتون بار اخلاقی و مفهومی بسیار بالایی داره و حاوی مفاهیمی است که متاسفانه دیگه الان کسی باورشون نداره..... ؟؟
و خب در آخر صحنه محبوب من،صحنه استحاله روح مادر در کالبد اسبی سفیده که برای رسوندن توشی شان به دروازه روشنایی و نجات از هیچ کوشش و فداکاری دریغ نمی کنه و عبور از این دروازه زمانی میسر می شه که پیوندی قلبی و عاطفی میون مادر و فرزند شکل می گیره و باز مبین این واقعیت که محبت واقعی رو باید در خونواده جست و جو کرد....شاد باشید!..... ؟
Labels: افسانه توشی شان از تخیل تا واقعیت
|