<$BlogRSDURL$>

Friday, October 03, 2008

به به یاآلاه!بر و بچ وبلاگ خون،احوال شما؟این طرفها؟....عرض به خدمتتون که بنده امروز اولین جلسه شائولینم بود...و البته محض اطلاع عزیزی که متوجه منظورم نشده بگم که شائولین خوردنی یا پوشیدنی نیست بلکه یه رشته رزمی است که در واقع ورزش اصیل و سنتی کشور چینه که به رقص شباهت داره و بسیار ورزش قشنگیه...جکی چان رو می شناسید؟(نگید جکی جان بهتون می خندن ها،زشته،جکی چان،چ داره نه جیم!این هم محض اطلاع)...جت لی رو هم که حتما می شناسید و خب باید بگم این دو بزرگوار از استادان این رشته رزمی هستن که بنده به امید این که روزی بتونم بشم مثل اونها(وخب بلند پرواز نیستم و می دونم باید از بچگی شروع می کردم ولی برای من غیرممکنی وجود نداره)رفتم در چنین کلاسی شرکت کردم... البته می دونم به اون حد ممکنه نرسم ولی معتقدم در هر کاری که شروعش می کنم باید یه الگو داشته باشم،مثلا وقتی شروع به نوشتن کردم الگوم مونت گومری بود و دوست داشتم مثل اون بشم،حالا این که بشم یا نه مهم نیست،مهم اینه که همیشه یکی هست که دوست دارم بهش برسم،در واقع آرزومه،و در رشته شائولین هم رسیدن به مهارت جکی چان نهایت آرزوی بنده اس......جونم براتون بگه که از نکات جالب این کلاس اینه که بنده تنها هنرآموز مذکرش هستم و باقی همه خانومن!چیه؟به کی می خندید؟فکر می کنید خوش به حالم شده؟ابدا....اولا که من یه کم با اون چیزی که عرف و معمول پسراس فرق دارم(بیشتر هم در موردش توضیح نمی دم که حمل بر خودستایی می شه)و دوم و مهمتر از همه این که هر کدوم از اون خانومها در استفاده از یک سلاح تخصص داره....امروز که داشتم اولین مشت و اولین استقرار شائولین رو تمرین می کردم شاهد بودم که هر یک از اونها با وسایلی نظیر خنجر و شمشیر و زنجیر و چوب چه کارهای خوفناکی می کردن و شخصا هیچ دلم نمی خواد روزی همسر یکی از اونها باشم چون جونم و بیشتر از اون سرم رو دوست دارم......استادم آدم جالبیه،واسه خودش چند بار پا شده رفته چین،معبد شائولین،سرشو مثل این راهب ها تراشیده و تمرین کرده و ریاضت کشیده،اصلا به صورتش نگاه می کنی معلومه که ورزشکاره....یه نگاه نافذی داره...و چه آمادگی بدنی فوق العاده ای!حرکاتی که توی فیلمها می بینیم رو به چه راحتی و سرعت اجرا می کنه....خیلی دوست دارم روزی من هم این حرکات رو از بر بشم و هر جا خواستم واسه دل خودم اجراش کنم و حالشو ببرم......بعله خلاصه این حکایت جدید ما بود،نویسندگی در کنار ورزش رزمی.....به نظر خودم که جالب می آد،تا در نهایت به کجا بیانجامه....خوب دوستان،هفته خوبی پیش رو داشته باشید،نمی دونم با این پستم حال کردید یا نه،حس کردم یه کم ضدحال زدم ولی خب عمدی پشتش نبوده....همه تونو دوست دارم....ایشالا که خبرای خوبی ازتون بشنوم....فعلا

Labels:


|

This page is powered by Blogger. Isn't yours? Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com