<$BlogRSDURL$>

Sunday, June 15, 2008

هفت کیلو کاهش وزن در عرض یکماه،به نظر شما هزار ماشالا نداره؟پنج کیلو دیگه کم کنم می رسم به اون حدی که برای خودم در نظر گرفته بودم،مرحله بعدی یه کم بالا بردن عیار خوش تیپیه!...خب،این همه ملت به ریخت خودشون می رسن،ما چرا یه بار تو عمرمون این طوری نکنیم؟...سه چهار سال بیشتر وقت ندارم،دلم نمی خواد بعد از سپری شدنش هیچ حسرتی برام باقی مونده باشه....امروز تو کتابم از زبون فرهاد نوشتم که" تا به حال ساکن بودم ولی از حالابه بعد می خوام جاری بشم!"این در واقع بیشتر حرف دل خودم بود تا فرهاد کتاب....چقدر برای جاری شدن انگیزه دارم!...راستی فصل چهارده هم تموم شد...یه کم به نظرم زود اومد،نگرانم که نکنه کیفیت رو فدای سرعت عمل کرده باشم...حیف هیچ یک از شماهایی که بخش های ده به بعد کتاب رو خوندید بهم نگفتید که آیا از نظر کیفی کتاب افت داشته یا نه...آخرش هم خودم باید خودمو از نگرانی در بیارم! ؟
خطاب به اون عزیزی که برام در کامنتدونی پست قبلی بخشنامه ازدواج اجباری رو گذاشته:عزیزم خیلی ممنون که به فکرمی...پیشنهاد می کنم چنانچه بانو هستی و مجرد،بیای و محبتت رو کامل کنی و وقتی بهم اختصاص بدی تا در مورد موضوع این بخشنامه یه گفتگوی دو نفره داشته باشیم،باشد که به امید خدا تا سی و یکم شهریور جاری به مفاد بخشنامه عمل کرده باشیم....(خنده،اون هم از نوع قهقه اش!) ؟

Labels:


|

This page is powered by Blogger. Isn't yours? Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com