Sunday, May 11, 2008
هوس کردم یه مدتی ننویسم،نمی دونم چقدر می تونم دوام بیارم چون نوشتن برام مثل یک نیازه،منتها این روزها چون این نیاز با نوشتن ادامه کتابم در طول روز ارضا می شه،دیگه وقتی می آم خونه و پای کامپیوتر می شینم در خودم نیرویی برای وبلاگ نویسی پیدا نمی کنم....نمی دونم،شاید همین فردا به سرم زد و دوباره نوشتم،ولی فعلا تصمیمم بر ننوشتنه...سعی می کنم بهتون سر بزنم،به یه بازیابی هم احتیاج دارم،اگه نخوام اسمش رو بذارم مرخصی موقت....چی؟بازنشستگی؟عمری عزیز!من تا روزی که جون داشته باشم می نویسم،منتها محل و زمانش می تونه متغیر باشه،نمی خوام ادعا کنم ولی می دونم که به همون اندازه ای که یک خانوم در طول روز می تونه حرف بزنه می تونم بنویسم،و این مربوط به یه ماه و دوماه نیست،از وقتی خودمو شناختم این جوری بودم...خب دیگه خودستایی بسه،براتون روزهای خوبی رو آرزو می کنم،سعی می کنم فرهاد خوبی باشم و بهتون سر بزنم....پس فعلا! ؟
پی نوشت: راستی کسی کتی مارچ منو نمی بینه؟هر کی دیدش بهش بگه دلم هواشو کرده! ؟
|
پی نوشت: راستی کسی کتی مارچ منو نمی بینه؟هر کی دیدش بهش بگه دلم هواشو کرده! ؟
Labels: فعلا معتکف می شویم
|