Wednesday, February 06, 2008
همین طور که گوش چشمی به پست قبلی دارین،براتون مطلب این سری رو بگم چون یه کم بعدش فکر کردن داره...البته برای خانمها و صد البته بیشتر برای اونهایی که در برنامه فشرده شون جایی برای گنجوندن یه مورد جدید هم دارن!.....عرض به حضورتون که،در طی شیش سالی که از آشنایی شخص بنده با واژه ولنتاین می گذره،این روز برام به یک شکل سپری شده...بدون برنامه!...یادمه اولین بار حول و حوش آبان هشتاد بود،یکی از دوستام که گویا هول هم برش داشته بود،از اون موقع هی می اومد می گفت آقا ولنتاین چه موقع است؟من که قربونش برم همیشه درسم در این مورد ضعیف که بود هیچ،اصلا مردود می شدم،ولی اون یکی دوستم که به تازگی نامزد کرده بود،وقتی شنید این روز برمی گرده به فلسفه هدیه دادن و گرفتن به/از محبوب،سریع آنتن هاش به کار افتاد و اون یکی دوستمون هم که اون روزها تاکسی خالی می گشت گوشهاش تیز شد و خلاصه هر سه نفری روز ولنتاین یه جایی بودن،و خب حالا من هم سر پیری فیلم یادم هندستون کرده و می خوام یه بار هم من اون روز یه جایی باشم،رک و راست،نصیحت پصیحت هم نمی خوام بشنوم،فقط جواب!کسی اگر دوست داره اون روز مهمون من باشه و خوشحالم کنه،لطف کنه به من ایمیل بزنه تا باهاش برای پنجشنبه آینده هماهنگ کنم،ایمیل من هم که گوشه راست بالای صفحه اس،والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته! ؟
|
Labels: فراخوان
|