Sunday, October 14, 2007
خب امسال هم ماه رمضون سپری شد و من عید فطر رو به اونهایی که این یک ماه رو با اعتقاد روزه گرفتن تبریک می گم...چون در هر صورت این عید اونهاس...اصلا اهل تظاهر نیستم و وقتی کاری رو نکرده باشم نمی گم که کردم...آقا من که این مدت رو روزه نبودم پس عید شما مبارک باشه نه من.......چراش هم بمونه واسه خودم....................... ؟
چند وقت پیش یه مقاله ای خوندم که عجیب منو به فکر فرو برد...یه تریلیون سال دیگه،چیزی به اسم کهکشان راه شیری وجود نخواهد داشت و خورشید هر چی که هست رو به کام خودش خواهد کشید....هرچند من اون روز رو هرگز نخواهم دید و شاید حسرت خوردن برای چنین چیزی برای منی که خیلی از اون فاصله دارم احمقانه به نظر بیاد ولی حتی تصور این که این زمین،این دنیا با تموم زیبایی هاش از بین خواهد رفت قلبم رو به درد می آره....وقتی فکرشو می کنم که خاکی که توش والدینم،خودم،دوستانم و تمام کسانی که دوستشون دارم دفن خواهند شد به خاکستر تبدیل می شه،تموم اون زیبایی هایی که دیدم و بهشون عشق ورزیدم،در موردشون نوشتم و درونش زندگی کردم،دنیایی که توش مفهوم عشق،نفرت،شادی،غصه و خوشبختی رو یادگرفتم،همه و همه نابود خواهد شد،خدا رو شکر می کنم که اون قدر عمر نخواهم کرد که از دست دادن همه این چیزها رو به چشم ببینم....نمی دونم این نوشته ها چند سال باقی خواهد موند....آیا مثل ما که قرنها بعد نوشته و آثار به جا مونده از انسانهای غار نشین رو خوندیم و به اسرار زندگی شون پی بردیم،آدمهای آینده نوشته های امثال من وبلاگ نویس رو به عنوان یه مستند تاریخی خواهند خوند؟آیا اون آدمی که یه تریلیون سال دیگه شاهد از بین رفتن زمین با تمام پیشینه و تاریخ و تمدنشه خواهد دونست منی که قرنها قبل از اون می زیستم،همون نگرانی و دلواپسی رو داشتم که اون در لحظات آخر وداع با زمین خواهد داشت؟.....خدا رو شکر،خدا رو شکر که اون قدر زنده نخواهم بود که نابودی دنیا رو با تموم مظاهر و زیبایی هاش ببینم،اگه در عمرم سه آرزوی بزرگ داشته باشم یکیش قطعا این خواهد بود که بشر اون قدر توانمند بشه که بتونه کره زمین رو از نابودی حتمی نجات بده....دوست ندارم یه تریلیون سال دیگه،خاکستر من و عزیزانم در فضای بیکران رها بشه.............................. ؟
پی نوشت:نوشتن هر گونه کامنتی رو که در اون از معاد،آخرت و یا قیامت حرفی به میون اومده باشه رو در جواب این پستی که نوشتم مطلقا ممنوع اعلام می کنم،لطفا این مورد رو در نظر داشته باشید...............متشکرم! ؟
|
چند وقت پیش یه مقاله ای خوندم که عجیب منو به فکر فرو برد...یه تریلیون سال دیگه،چیزی به اسم کهکشان راه شیری وجود نخواهد داشت و خورشید هر چی که هست رو به کام خودش خواهد کشید....هرچند من اون روز رو هرگز نخواهم دید و شاید حسرت خوردن برای چنین چیزی برای منی که خیلی از اون فاصله دارم احمقانه به نظر بیاد ولی حتی تصور این که این زمین،این دنیا با تموم زیبایی هاش از بین خواهد رفت قلبم رو به درد می آره....وقتی فکرشو می کنم که خاکی که توش والدینم،خودم،دوستانم و تمام کسانی که دوستشون دارم دفن خواهند شد به خاکستر تبدیل می شه،تموم اون زیبایی هایی که دیدم و بهشون عشق ورزیدم،در موردشون نوشتم و درونش زندگی کردم،دنیایی که توش مفهوم عشق،نفرت،شادی،غصه و خوشبختی رو یادگرفتم،همه و همه نابود خواهد شد،خدا رو شکر می کنم که اون قدر عمر نخواهم کرد که از دست دادن همه این چیزها رو به چشم ببینم....نمی دونم این نوشته ها چند سال باقی خواهد موند....آیا مثل ما که قرنها بعد نوشته و آثار به جا مونده از انسانهای غار نشین رو خوندیم و به اسرار زندگی شون پی بردیم،آدمهای آینده نوشته های امثال من وبلاگ نویس رو به عنوان یه مستند تاریخی خواهند خوند؟آیا اون آدمی که یه تریلیون سال دیگه شاهد از بین رفتن زمین با تمام پیشینه و تاریخ و تمدنشه خواهد دونست منی که قرنها قبل از اون می زیستم،همون نگرانی و دلواپسی رو داشتم که اون در لحظات آخر وداع با زمین خواهد داشت؟.....خدا رو شکر،خدا رو شکر که اون قدر زنده نخواهم بود که نابودی دنیا رو با تموم مظاهر و زیبایی هاش ببینم،اگه در عمرم سه آرزوی بزرگ داشته باشم یکیش قطعا این خواهد بود که بشر اون قدر توانمند بشه که بتونه کره زمین رو از نابودی حتمی نجات بده....دوست ندارم یه تریلیون سال دیگه،خاکستر من و عزیزانم در فضای بیکران رها بشه.............................. ؟
پی نوشت:نوشتن هر گونه کامنتی رو که در اون از معاد،آخرت و یا قیامت حرفی به میون اومده باشه رو در جواب این پستی که نوشتم مطلقا ممنوع اعلام می کنم،لطفا این مورد رو در نظر داشته باشید...............متشکرم! ؟
Labels: خوشحالم که اون روز زنده نیستم
|