Friday, August 11, 2006
قبلنا،نه خيلي سال پيش،همين دو سه سال اخير،وقتي سه چهار روز تعطيلي به پستم مي خورد و جور نمي شد جايي برم،مثلا يه مسافرت يكي دو روزه دست كم،خيلي حرص مي خوردم و حس مي كردم تعطيلاتم هدر رفته....ولي حالا به اين نتيجه رسيدم كه هيچ مرخصي و استراحتي بهتر از خونه موندن و در كنار خونواده بودن نيست،خونه و خونواده بهترين و آرامش بخش ترين گنجينه ايه كه هر كسي مي تونه داشته باشه،البته به شرطي كه خود آدم بخواد با اين گنجينه ها ارتباط خوبي رو برقرار كنه....هميشه بايد يه ذره گذشت داشت و يه سري مسائل رو ناديده گرفت...هيچ آدمي بي عيب نيست همون طور كه خودمون نيستيم،هرجا ديديم يه جمعي بينشون صميميت هست،شك نكنيم كه گذشت و چشمپوشي هم ميونشون برقراره....گذشت زير بناي آرامشه،به قول پانتي اينو شاگردي كردم تا فهميدم!..........راستي بچه ها كسي از ژينوس خبري داره؟مدتيه وبلاگش ناپديد شده،دوست دارم بدونم چيكار داره مي كنه،اگه ازش خبري دارين به من هم بدين.مچكرم! ؟
خب اين بود برنامه امروز ما،كلا اين تابستون مثل اين كه قراره كم حرف باشم،ولي خب پاييز كه بياد زبونم باز مي شه،از پاييز بدم مي آد و مطمئنا وقتي بياد هر روز مي آم اينجا و گله وشكايت مي كنم،از قديم و نديم هم آبم با اين پاييز تو يه جوب نمي رفت،فصل زرد مرده بي روح بي هويت!!.................................................. ؟
|
خب اين بود برنامه امروز ما،كلا اين تابستون مثل اين كه قراره كم حرف باشم،ولي خب پاييز كه بياد زبونم باز مي شه،از پاييز بدم مي آد و مطمئنا وقتي بياد هر روز مي آم اينجا و گله وشكايت مي كنم،از قديم و نديم هم آبم با اين پاييز تو يه جوب نمي رفت،فصل زرد مرده بي روح بي هويت!!.................................................. ؟
|