<$BlogRSDURL$>

Thursday, October 14, 2004

به همين زودي اولين سالگرد پرواز هميشگي دوستم فرا رسيد.سال پيش در چنين ايامي بود كه دوست عزيزم امير،بعد نه روز كه در كما با مرگ دست و پنجه نرم مي كرد،آروم و بي صدا رفت و براي هميشه ما رو تنها گذاشت...چه زود اين يك سال سپري شد.هميشه وقتي سر رسيدهاي سال قبلم رو مي خونم و خاطرات قديم رو مرور مي كنم مي بينم نوشتم با امير و ساير بچه ها رفته بوديم خريد،سينما،كوه....مي دونيد،سال 82 از لحاظ شخصي براي خود من پر از دستاورد بود،موفقيتهاي بزرگي در اين سال كسب كردم،جاي خوبي مشغول به كار شدم،حتي از لحاظ احساسي هم نقطه عطفي در زندگي من بود،روياي خفته و فراموش شده اي بعد از دوازده سال مجددا صورت حقيقي به خودش گرفت،خودم رو در چند قدمي رسيدن به يكي از آرزوهام ديدم،آره سال 82 براي من پر از موفقيت بود،ولي به غير از اين،بي شك بدترين سال عمرم بوده....امير خدا رحمتت كنه،جات پيش ما براي هميشه خاليه،اما تو در دل ما هميشه زنده اي،يادداشتهاي زندگيم پر از اسم توئه،خوشحالم فرصت پيدا كردم چند سالي رو باهات باشم،آرزو دارم مثل تو خوشنام از دنيا برم،امير براي خاكسپاري تو يه شهرك پا شدن اومدن،از بچه سيزده چهار ده ساله گرفته تا پيرمرد،حتي نگهبانهاي افغاني شهرك براي مراسم تو اومدن،تو اونقدر خوشنام و خوش قلب بودي كه همه به خاطر رفتنت ناراحت شدن و اشك ريختن،هر چند خيلي زود و در عنفوان جواني از پيش مون رفتي،ولي خوش به حالت امير كه اين قدر خوش نام و محبوب رفتي.

لعنت بر اين شهوت،كه انسانها به خاطرش تن به چه پستي هايي مي دن...به نظر من خدا اين غريزه رو در وجود انسانها قرار داد تا هرگز فراموش نكنن كه روزگاي حيوون بودن و اگر غافل بشن دوباره مي تونن حيوون و حتي بدتر از حيوون باشن....ازت متنفرم شهوت،تو پست ترين غريزه اي هستي كه هر انساني مي تونه داشته باشه،اگر نبودي چه جناياتي كه صورت نمي گرفت،چه آدمهاي بي گناهي كه به خاطر تو به تباهي كشيده نمي شدن.....اگر تو نبودي شخصيت مردها تا حد يك حيوون تنزل نمي كرد،به شخصيت زن اين قدر توهين نمي شد،آدمها تا حد يك آشغال خودشون رو پايين نمي آوردن...لعنت بر تو كه هميشه بزرگترين و پست ترين اشتباهات آدمي از قبل توئه،تو همچون زنجيري مي موني كه جلوي پرواز آدمي رو به سوي فضايل مي گيري،اي كاش دوباره عاشق مي شدم،اي كاش دوباره بهانه اي پيدا مي شد تا دلم از عشق به يك نفر پر بشه،تنها عاملي كه قدرت داره تو رو عقب برونه عشقه،وقتي عشق هست تو از بين مي ري،به همون درجه اي تنزل پيدا مي كني كه لياقتش رو داري،به نظر من نمي شه عشق رو در كنار تو تجسم كرد،عشق متعالي و دست نيافتني است،ولي تو پستي،تو تسخير مي كني،تو اسير مي كني،تو كوچيك مي كني...عشقي كه با تو تركيب بشه از درجه اعتبار ساقط مي شه،احترامش از بين مي ره....دور شو مي خوام همچنان عاشق باقي بمونم...يك عمر سوختن به خاطر معشوق رو به يك عمر داشتن تو ترجيح مي دم،اگر قرار باشه به عشقم دست بزنم دستهام رو مي برم،اگر قرار باشه در حالي كه تو به من حكم فرمايي مي كني به سمت عشقم برم پاهام رو قطع مي كنم،اگر قرار باشه با فكر تو با عشقم حرف بزنم زبونم رو از ته قيچي مي كنم،اگر قرار باشه به انگيزه تو به عشقم نگاه كنم چشمام رو كور مي كنم...برو!بهت احتياج ندارم!برو،و هر نشونه اي از خودت در من باقي گذاشتي با خودت ببر!برو!دور شو!گم شو!بمير.......

|

This page is powered by Blogger. Isn't yours? Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com